اولین شب عید سه نفره
تو بهاری...نه بهاران از توست ، از تو می گیرد وام...هر بهار این همه زیبایی رااز تو میگیرد. الان که دارم برات مینویسم یاد پارسال افتادم که شما قد یه دونه برنج بودی والان برای خودت یه مرد شدی من و بابایی از اینکه امسال با شما عزیز دل کنار سفره هفت سین می نشینیم خدا را شاکریم. امروز پنج شنبه بود صبح ساعت هشت بابا جون بیدار شد و صبحانه رو آماده کرده و من وشما رو هم بیدار کرد تا صبحانه بخوریم و بریم بیرون بعد خوردن صبحانه که دست همسری درد نکنه ، رفتیم بیرون او...
نویسنده :
مامان سارا
23:30